Popular Posts

Monday, November 29, 2010

still Ghermezi

...




دلم چنان می گیرد که لعنتم می گیرد...



اما می دانم جهان سوم بود که مارا از هم جدا کرد قرمزی! جهان سوم با آن همه اداهای تعارف مآبانه ی مزخرفش؛ چنان که اجازه نداد حرف دلی گفته شود! که چقدر بیزار بودیم از این بودن و این ماندن و این شدنها!!!
انگار مجادله ی جهان است با طبیعت مطلوبش و نزاع ما با ناخواسته ها! و یا حتی بدتر از آن قرمزی! بدتر از آن هم از آن جهان سوم خواهد شد!!!
دلم یک جورهایی می پیچد! کاش من هم با آن بچه بازیهای جهان سومی ها می توانستم سرگرم شوم! خیال چیزی به سرم نزده است!

Sunday, November 21, 2010

به قرمزی

قرمزی...
دیروز تمام دست نوشته هایم به تو، با عنوان "به قرمزی" همه در گورستان دنیای دیجیتالی به عدم پیوستند. عیبی ندارد! همه ی حرفهایم را از نو بتو خواهم گفت. تک تکشان را بخاطر تو به یاد خواهم آورد...
خب! از کجا شروع کنم؟؟؟ لعنت به من که زودتر به فکر ذخیرهشان نیفتاده بودم!!! اوووه... راست است که ماشین ها مستعد خیانت به اربابشانند...
هنوز سر قولم برای به یاد آوردن تمام حرفهایم مانده ام... اما می دانی؟؟؟ اول از هر چیز باید بدانی می روم که کمی کنجد و یا منبع فسفری یا خوردنی ای برای تقویت هرچه بیشتر حافظه ام بیابم.